حوزهی علمیهی حله برخلاف مراکز علمی بسیاری از شهرها که در سدهی هفتم در پی هجوم ویرانگر مغول دچار رکود و حتی نیستی شدند، پس از سقوط عباسیان رونق گرفت
تاریخچهی حوزهی علمیهی حلّه
تعداد کلمات: 2300 کلمه/ زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
حوزهی علمیهی حله برخلاف مراکز علمی بسیاری از شهرها که در سدهی هفتم در پی هجوم ویرانگر مغول دچار رکود و حتی نیستی شدند، پس از سقوط عباسیان رونق گرفت. به نوشتهی وصّاف الحضره، (13) پس از غلبهی هولاکو بر بغداد (656)، سدیدالدین یوسف بن مطهر، پدر علامه حلّی (متوفی 726)، و مجدالدین محمدبن حسن بن طاووس حلّی و شمس الدین محمدبن العز به نمایندگی از مردم حلّه با مکتوبی به درگاه هولاکو رفتند و ضمن اعلام فرمان برداری به وی گفتند که خبر پیروزی مغولان را از طریق اخبار اجداد خویش، امامان معصوم شیعه به ویژه امیرمؤمنان (علیه السلام)، شنیدهاند. هولاکو نیز آنان را نواخت و تکلّه و علاءالدین عجمی را به شحنگی آنجا فرستاد. ظاهراً در نتیجهی این تدبیر علمای حله و آرامش و امنیت متعاقب آن، این شهر پناهگاه و مجمع علما به ویژه علمای امامی شد؛ چندان که به نوشتهی افندی اصفهانی (14) در روزگار علامه حلی، 440 مجتهد و فقیه در حله میزیستند. بدین ترتیب، حوزهی علمیهی حله که سالها پیش از حملهی مغول پایه گذاری شده بود، بعد از فتح بغداد و امان نامه گرفتن مردم شهر از ایلخان مغول، اصلی ترین حوزهی علمی شیعه شد. دیدار خواجه نصیرالدین طوسی، در مقام صدراعظم هولاکو، از این حوزهی علمی و حضور احترام آمیز او در مجلس درس محقق حلی، که به یک پرسش و پاسخ فقهی و مکاتبهی علمی این دو با یکدیگر و نیز پرسش از آیندهی علمی این حوزه انجامید، نشانهی جایگاه معتبر این حوزه است. (15)
حیات علمی حوزهی حله و رونق آن، به ویژه در قرن ششم تا هشتم، با بررسی عواملی چون کثرت طلاب و مدرّسان و مشاهیر علمی این حوزه و اعتبار مدرّسان و دانش آموختگان و کتابهای مهمی که به ویژه در حوزهی فقه و اصول تألیف کرده بودند و نیز از طریق گامهایی که در پیشبرد دانشهای اسلامی برداشته شده بود مشخص میشود. مهم ترین ویژگیها و دستاوردهای حوزهی حلّه - البته با نظر به تاریخی و زمانمند بودن آنها – عبارتاند از:
الف) مواجهه با رکود علمی و احیای روح تحقیق:
شهرت ابن ادریس بیشتر به سبب انتقادهای صریح او از شیخ طوسی است. مخالفت ابن ادریس با حجیت خبر واحد از موارد صریح مخالفت او با شیخ طوسی بود. (22) در واقع اصرار او بر آزاداندیشی و لزوم خروج از تقلید از بزرگان و اهتمام در نقد آرای فقهای بزرگ مایههای پیشرفت و تکامل دانش فقه را فراهم کرد. (23) از این رو احیای روح تحقیق و انتقاد از آرای فقهی بزرگان یکی از کارکردهای بسیار مثبت حوزهی علمی حلّه به شمار میرود.
ب) دسته بندی احادیث به اعتبار سند و تدوین آثار رجالی
ج) ارائهی سبک نوین «حدیثی - فتوایی» در تدوین و تدریس فقه
د) نوگرایی در باب بندی موضوعات فقهی
بخش در خور توجهی از نوآوریها و دستاوردهای حوزهی علمیهی حلّه ، حاصل کوششهای پیگیرانه و دقتهای ژرف محقق حلی بوده که پس از او به دست مؤثرترین و مشهورترین عالم حوزهی علمی حلّه، جمال الدین حسن بن یوسف بن مطهر معروف به علامه حلّی (32) تداوم یافته است. او علاوه بر پدرش، نزد محقق حلّی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن میثم بحرانی و سیدعلی بن طاووس و احمدبن طاووس فقه و اصول و حدیث و کلام و فلسفه و منطق و ریاضیات خواند. علامه حلّى خود نیز شاگردان بسیاری در حوزهی علمیهی حلّه تربیت کرد که مشهورترین آنان فرزندش فخرالمحققین (متوفی 771)، خواهرزادگانش، عمیدالدین عبدالمطلب و ضیاءالدین عبدالله و تاج الدین حسنی و قطب الدین محمد رازی معروف به قطب تحتانی بودند. (33)کتابهای ارشاد الاذهان، تبصرة المتعلمین، قواعد الاحکام، مختلف الشیعة و تذکرة الفقهاء در فقه، تهذیب الوصول در دانش اصول، الجوهر النضید در منطق، خلاصة الاقوال در مباحث رجالی، کشف المراد و الباب الحادی عشر درکلام از جملهی تألیفات متعدد اوست. (34) بیشتر این کتابها متون درسی حوزههای علمیه بودهاند و بر آنها شرح و حاشیه نوشته شده است.
علامه با پیروی از روش فقهی اسلاف خود، شیخ طوسی و محقق حلّی، فقه تفریعی را با توجه به موضوع بندی محقق حلّی و با بهره گیری از تسلط خود بر قواعد فقهی کمال بخشید. او با نگارش دو کتاب تذکرة الفقها، در بررسی و نقد ارای مذاهب مختلف اسلامی، و مختلف الشیعة، در بررسی اختلافات فتوایی فقهای امامی، هم کار شیخ طوسی را به کمال رساند و هم در واقع فقه تطبیقی مذهب امامی را بنیان گذارد. کتابهای اصولی او چون تهذیب الوصول و کتاب نهج الوصول الی علم الاصول نیز در کمال بخشی فقه امامیه تأثیر جدّی داشت.
پس از علامه، نامبردارترین دانشمند حوزهی حلّه فخرالمحققین بود. او بر چند کتاب فقهی و کلامی پدرش شرح نوشت که از همه مشهورتر ایضاح الفوائد (شرح قواعد) است. (35) مطالب استدلالی او در این شرح به سبب دقت و موشکافی مؤلف همواره محل توجه افرادی چون شیخ مرتضی انصاری بوده است. (36) شاگردان بسیاری از محضر درس این استاد حوزهی حلّه بهره بردند که از جملهی آنان محمدبن مکّی عاملی معروف به شهید اول (متوفی 786)، فخرالدین احمد بن عبدالله معروف به ابن متوّج بحرانی و فیروزآبادی صاحب القاموس المحیط است. (37)
در میان این شاگردان، شهید اول شهرت بسیار پیدا کرد. او که برای تکمیل مراحل تحصیل خود از قریهی جزّین جبل عامل به حلّه سفر کرده بود، علاوه بر فخرالمحققین، نزد سیدضیاءالدین حسینی و برادرش سید عمیدالدین و سیدتاج الدین ابن معیه حسنی و دیگران درس خواند و حکمت و علوم عقلی را در شام نزد قطب الدین محمد بن محمد رازی - که خود از پرورش یافتگان حوزهی علمی حلّه بود – فرا گرفت. پس از علامه، نامبردارترین دانشمند حوزهی حلّه فخرالمحققین بود. او بر چند کتاب فقهی و کلامی پدرش شرح نوشت که از همه مشهورتر ایضاح الفوائد (شرح قواعد) است.(38) تأسیس و شکوفایی حوزهی علمیهی جبل عامل مرهون فعالیتهای علمی و تدریسی او بوده است.
حوزهی علمیهی حله که از اواسط قرن ششم و سرتاسر قرن هفتم و هشتم معتبرترین و پرکارترین حوزهی شیعی بود، عمدتاً به علت درگیریهای مکرری که در دورهی ملوک الطوایفی پس از سقوط ایلخانان (حکـ: 654-750) بر سر تصرف حلّه روی داد، رفته رفته رونق خود را از دست داد. در واقع صرف نظر از دورهی شیخ حسن بزرگ جلایری که در 739 حله را فتح کرد، به سبب درگیریهای مکرر جلایریان با تیموریان از 795 تا دههی نخست قرن نهم و سپس تداوم این درگیریها تا 850 میان جلایریان و قره قوینلوها، این شهر سخت ناامن شد. (39) این ناامنیها در رکود حوزهی حلّه مؤثر افتاد، چنانکه فقیه و متکلم حوزهی حله، فاضل مقداد سیوری حلّی، شاگرد شهید اول و فخرالمحققین و استاد ابن فهد حلّی، به همراه بسیاری از علمای بزرگ حله، این شهر را به قصد نجف ترک کرد و در 826 در این شهر درگذشت. (40) با این همه در طی این حادثهها فعالیت حوزهی حله متوقف نشد. چنانکه مدرسهی علمی موسوم به زعیه / زعبه/ زعینه / زعنیه / رعیه در حلّه دایر بود و جمال الدین احمد بن شمس الدین محمد، مشهور به ابن فهد حلّی، در این مدرسه به تدریس اشتغال داشت. (41) سرانجام در پی ادعای مهدویت سیدمحمدبن فلاح مشعشع، درس خواندهی حوزهی حلّه و شاگرد ابن فهد حلّی، و تسلط او بر حلّه و سپس جنگهای ویرانگر اخلاف او با آق قوینلوها، امنیت به کلی از شهر حلّه رخت بربست. (42) بدین گونه به مرور حوزهی علمیهی جبل عامل، که در سالهای پایانی دههی هشتاد قرن هشتم پایه گذاری شده بود، و سپس حوزهی نجف، که به سبب برخی اقدامات رفاهی و امنیتی حاکمان شهر دوباره رو به رونق گرفتن داشت، جانشین حوزهی علمیهی حله شدند. با آنکه این حوزه کاملاً از حرکت بازنایستاد، دیگر هیچ گاه به دوران طلایی و درخشان خود بازنگشت.
پینوشتها:
1. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حلّه».
2. حوادث و وفیات 581-590 هـ.، ص 400-401.
3. البته ذهبی یا کاتبان نسخههای کتاب او نام عربی را به اشتباه علی ضبط کرده اند؛ قس منتجبالدین رازی، ص 91؛ ابن مشهدی، ص 566؛ افندی اصفهانی، ج 3، ص 310؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 6، ص 178 که همه نام او را «عربی» ضبط کرده اند.
4. ذهبی، حوادث و وفیات 571-580 هـ. ص 286.
5. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حلّی، ابن ادریس».
6. حوادث و وفیات 591-600 هـ.، ص 314.
7. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حمّصی، سدیدالدین».
8. ر. ک. منتجبالدین رازی، ص 107.
9. ر. ک. حمصی رازی، ج 1، ص 1817، ج 2، ص 402.
10. ر. ک. ابن مشهدی، ص 434-435، 566-567.
11. همان جاها.
12. برای تاریخ 565 نیز ر. ک. آقابزرگ طهرانی، طبقات: الثقات، ص 334-335.
13. صدر، ج 4، ص 425.
14. وصّاف الحضره، ص 36.
15. افندی اصفهانی، ج 1، ص 361.
16. ر. ک. بحرانی، ص 230-231.
17. بحرالعلوم، ص 48-50.
18. شهید اول، ص 22، 35؛ حرّ عاملی، قسم 2، ص 80؛ مجلسی، ج 106، ص 38-39، ج 107، ص 65، 70.
19. ر. ک. شهید اول، ص 81؛ مجلسی، ج 104، ص 79.
20. ابن داوود حلّی، ستون 5 و 6.
21. مجلسی، ج 104، ص 135.
22. شهید اول، ص 21-22، 35.
23. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حلّی، ابن ادریس».
24. ر. ک. ابن ادریس حلّی، ج 8، مقدمهی موسوی خرسان، ص 73، نیز ر. ک. ص 109، 114-116.
25. استرآبادی، ص 87-88.
26. برای نمونه ای از این فتاوی ر. ک. ابن جنید اسکافی، 1416.
27. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «محقق حلّی».
28. ر. ک. محقق حلّی، 1318، ص 7.
29. حرّ عاملی، قسم 2، ص 253؛ خوانساری، ج 5، ص 347.
30. ابن داوود حلّی، ستون 83؛ حرّ عاملی، قسم 2، ص 49، 81؛ خوانساری، ج 2، ص 183.
31. ر. ک. محقق حلّی، 1362 ش، پیشگفتار دانش پژوه، ص بیست و سه- بیست و چهار.
32. ر. ک. همو، 1389، ج 1، مقدمهی بقال، ص ن.
33. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حلّی، علامه».
34. حرّ عاملی، قسم 2، ص 81؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الحقائق، ص 52-53؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 8، ص 79.
35. حرّ عاملی، قسم 2، ص 82-85؛ برای گزارش تفصیلی آثار او ر. ک. اشمیتکه، ص 50-114.
36. افندی اصفهانی، ج 5، ص 77.
37. ر. ک. ج 1، ص 128، ج 2، ص 238، ج 3، ص 63، 68، 76.
38. آقابزرگ طهرانی، طبقات: الحقائق، ص 185.
39. امین، ج 10، ص 59، 61-62.
40. ر. ک. حلّی، قسم 1، ص 100-108؛ نیز ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «حلّه».
41. افندی اصفهانی، ج 5، ص 216؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 9، ص 284-286.
42. خوانساری، ج 1، ص 72.
منابع تحقیق
محمد محسن آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت 1972/1392.
ـــــ، الحقائق الراهنة فی المائة الثامنة، چاپ علی نقی منزوی، بیروت 1975.
ابن ادریس حلّی، موسوعة ابن ادریس الحلّی، ج 8-13: کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، چاپ محمدمهدی موسوی خرسان، قم 1387 ش.
ابن جنید اسکافی، مجموعة فتاوی ابن الجنید، تألیف علی پناه اشتهاردی، قم 1416.
ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1342 ش.
ابن مشهدی، المزار الکبیر، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم 1419.
حمدامین بن محمدشریف استرآبادی، الفوائد المدنیة، چاپ سنگی تبریز 1321، چاپ افست [قم ؟ 1405].
زابینه اشمیتکه، اندیشههای کلامی علامه حّلی، ترجمهی احمد نمایی، مشهد 1378 ش.
عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم 1401-.
محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت 1983/1403، 11 ج.
مرتضی بن محمد امین انصاری، کتاب المکاسب، قم 1411.
محمد بحرالعلوم، «الدراسة و تاریخها فی النجف»، در موسوعة العتبات المقدسة، تألیف جعفر خلیلی، ج 7، جزء 2، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1987/1407.
یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحر العلوم، قم [بی تا.].
محمدبن حسن حرّ عاملی، امل الآمل، چاپ احمدحسینی، بغداد [1965]، چاپ افست قم 1362 ش.
یوسف حلّی، تاریخ الحلة، نجف 1965/1385، چاپ افست قم 1372 ش.
محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، قم 1412-1414.
محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم 1390-1392، 8 ج.
دانشنامهی جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375 ش-.
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات 571-580 هـ. 581-590 هـ.، 591-600 هـ.، 1417.
محمدبن مکی شهید اول، الاربعون حدیثاً، قم 1407.
حسن صدر، تکملة امل الآمل، چاپ حسین علی محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت 2008/1429.
محمدباقربن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت 1403، 110 ج.
جعفربن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، نجف 1969/1389.
ـــــ، مختصر نافع [ترجمهی فارسی]، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران 1362 ش.
ـــــ، المعتبر فی شرح المختصر، چاپ سنگی [تهران] 1318.
علی بن عبید الله منتجبالدین رازی، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم 1366 ش.
موسوعة طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام الصادق، 1418-1424.
عبدالله بن فضل الله وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف، چاپ سنگی بمبئی 1269.
منبع: عباس رضوی و [دیگران ...]؛ (1390)، حوزهی علمیه (تاریخ، ساختار، کارکرد)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
مطالب مرتبط
تاریخچهی حوزهی علمیهی قم
تاریخچهی دانش در حوزهی علمیهی بغداد
مروری بر زندگی بنیانگذار حوزهی علمیهی قم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}